جرم تدلیس در ازدواج توسط زوجه
تدلیس یا همان فریب در ازدواج
تدلیس آن است که یکی از دو طرف عقد کارهای فریبنده انجام دهد، یا این کارها با آگاهی او صورت گیرد.تدلیس علاوه بر پوشاندن عیب، اظهار کمالِ غیرموجود را نیز دربرمی گیرد.
حال اگر زوج یا زوجه یا شخص ثالثی نقض يا عيبي را كه در آنها هست پنهان دارند، يا خود را داراي ویزگی مثبتی معرفي كنند كه فاقد آن هستند، چنانكه مرد خود را برخلاف واقع ثروتمندو دارای مقام معرفي كند ، يا با ارائه گواهي نامه جعل شده خود را ليسانس يا دكتر قلمداد نمايد و ازاين راه طرف ديگر را ترغیب به قبول نكاح كند، يا زن برخلاف حقيقت خود را دختر فلان شخص معروف يا داراي هنر خياطي يا موسيقي جلوه دهد يا خود را باكره معرفي كند يا كچلي خود را با كلاه گيس بپوشاند و بدين طريق موافقت مرد را با ازدواج جلب نمايد و بعد از عقد معلوم شود كه طرف فاقد وصف مقصود بوده ياعيبي داشته كه با عمليات فریبنده خود، آن رامخفي كرده است در این صورت جرم تدلیس یا فریب در ازدواج محقق می شود به شرطی که سوء نيت و قصد فريب وجود داشته باشد ، يعني يك طرف عمداً با اعمال متقلبانه خود طرف ديگر را فريب داده و براساس آنچه ندارد ولی وانمود میکند که دارد، دیگری را ترغيب به عقد ازدواج نموده باشد .
به موجب ماده 1128 قانون مدنی اگر صفتی در یکی از طرفین ازدواج شرط شود و بعد از جاری شدن صیغه عقد مشخص شود که شخص آن صفت را نداشته است طرف مقابل حق فسخ خواهد داشت، چه زمانی که آن وصف در عقد ذکر شده باشد و چه زمانی که تصریح نشده باشد اما عقد بر مبنای آن شرط واقع شده باشد. به موجب این ماده قانونی اگر هر یک از طرفین ازدواج بر مبنای صفتی که دیگری خود را با آن معرفی نموده است ازدواج کند اما شخص بعد از عقد متوجه فقدان آن صفت گردد این موضوع برای وی حق فسخ ایجاد خواهد کرد. برخی از مواردی که به موجب آن امکان فسخ نکاح وجود دارد در مواد 1121 و 1122 و 1123 قانون مدنی بیان شده است که شامل موارد ذیل می شود
الف- دیوانه بودن زن برای مرد و دیوانه بودن مرد برای زن به شرط عدم آگاهی آنها پیش از عقد حق فسخ ایجاد می کند.
ب- برخی عیوب در مرد مانند خصا (ناتوانی در باروری)، عنن (ناتوانی در انجام عمل زناشویی) و مقطوع بودن آلت تناسلی به شرط عدم آگاهی زن پیش از عقد برای زن حق فسخ ایجاد می کند. البته دیوانگی و عنن در مرد حتی بعد از عقد هم برای زن حق فسخ ایجاد خواهد کرد.
پ- برخی عیوب در زن مانند قرن (حالتی در آلت تناسلی زن که مانع نزدیکی می شود)، جذام (بیماری پوستی)، برص (پیسی)، افضا (یکی شدن مجرای مقعد و واژن)، زمین گیری و نابینایی از هردو چشم به فرض عدم آگاهی مرد پیش از عقد برای او حق فسخ ایجاد می کند.
برخی موارد هستند که قانونگذار آنها را معین نکرده است اما اگر به موجب ماده 1128 قانون مدنی شرط شده باشد و یا عقد بر مبنای آن واقع شود از موارد فسخ خواهد بود که می توان به صورت تمثیل بیان نمود: مواردی مانند نداشتن تحصیلات عالیه در مرد یا متاهل بودن مرد می تواند فریب در ازدواج توسط زوج باشد و مواردی مانند عدم بکارت زن یا پنهان کردن ازدواج سابقش می تواند از موارد فریب در ازدواج توسط زوجه تلقی گردد.
انواع شرط کردن صفت در عقد
الف )صفت به صراحت در ضمن عقد ذکر شود.
ب )در مورد صفت هیچ گفت و گو و توافقی بین طرفین صورت نمی گیرد به صورتی که در صورتی که شخص فقدان این صفت را به صراحت بیان نکند قضاوت عرف درباره آن قصد فریب خواهد بود.
انواع تخلف از شرط صفت
نسبت دادن صفت دروغ یا نقصی را از خود دور می کند مثلا خود را دکتر متخصص معرفی می کند یا خود را سالم جلوه دهد در صورتی که بیمار است .
سکوت شخص در برابر نقص .مثلا عارضه قلبی یا بیماری سرطان داشته باشد یا قبلا ازدواج کرده و باکره نباشد.
علم به عیب خود و نقص هم در ظاهر مشخص می باشد و سکوت از عیب به معنای کتمان آن نمیباشد، ولی فرد متقاضی ازدواج کوتاهی کرده و در مورد آن دقت و تحقیق ننموده است، لذا به دلیل کوتاهی خویش، تصوری خلاف واقع نسبت به طرف مقابل پیدا نموده است.
ضمانت اجرای مدنی تدلیس
به موجب ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی که مقرر می دارد:
« هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.
بنا بر ماده فوق کسی که مورد تدلیس واقع شده و فریب خورده است می تواند عقد نکاح را فسخ نماید. اصولا فسخ راهی آسان تر از طلاق است.
ضمانت اجرای دیگر مسئولیت مدنی تدلیس کننده در قبال تمامی خسارات مادی و معنوی وارد شده به طرف مقابل است به عبارت دیگر کسی که دیگری را فریب می دهد باید تمامی خساراتی که به هر نحو به طرف مقابل وارد نموده است را جبران کند تا وضعیت شخص تا حد ممکن به قبل از ایراد خسارت شبیه گردد. در این باره تفاوتی میان زوج، زوجه یا شخص ثالث وجود ندارد.
به عبارت دیگر تدلیس کننده چه زن باشد چه شوهر و چه شخص دیگری که موجبات فریب یکی از طرفین را فراهم آورده است ملزم به پرداخت کلیه خساراتی که منتسب به فعل و تقصیر اوست می شود.
مثلا هرگاه شوهر در اثر تدلیس با زنی غیرباکره به جای باکره ازدواج کند و از حق فسخ نخواهد یا نتواند استفاده کند، میتواند تفاوت بین مهر باکره و غیرباکره را به عنوان خسارت از تدلیس کننده بگیرد و اگر تدلیسکننده تفاوت مهر را ندهد و تدلیسکننده خود زن باشد میتواند مابهالتفاوت را از مهر کسر کند و بقیه را به زن بپردازد.
مهریه در فسخ نکاح
- فسخ نکاح قبل از نزدیکی
در تمام مواردی که نکاح قبل از نزدیکی فسخ شود زن حق مهر ندارد، به جز یک صورت که آن عبارت است از آنکه نکاح به علت وجود عنن (ناتوانی جنسی زوج) فسخ گردد که در این صورت زن مستحق نصف مهریه است.
- فسخ نکاح پس از نزدیکی
هر گاه زن مرد را در ازدواج فریب دهد و مرد پس از نزدیکی به عیوب واقف گردد چنانچه مرد از حق خود استفاده ننماید باید تمامی مهریه را بپردازد ولی در صورت اعمال حق و انحلال نکاح زوجه مستحق مهریه نمیباشد و اگر قبلا پرداخت نموده میتواند پس بگیرد..
اگر فریب دهنده زن نباشد بلکه کسان او یا واسطهای دیگر باشد مرد میتواند مهریه پرداخته به زن را از فریب در ازدواج مطالبه نماید.
مسئولیت کیفری تدلیس(مجازات فریب در ازدواج)
میتواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت ۶ ماه الی ۲ سال حبس تعیین میشود(طبق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات:«چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیتاجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سالمحکوم میگردد یا میتواند اقدام حقوقی کرده تقاضای حق فسخ کند. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب خورده میتواند به راحتی نکاح را فسخ کند.» )
دادگاه در صدور حکم مجازات مجاز است که میزان حبس را بر میزان حداقل یا حداکثر تعیین کند ولی همین دادگاه میتواند به لحاظ جهات مخففه یعنی با توجه به این که فرد فریبدهنده جوان بوده و دارای سوء سابقه نیست یعنی کاملا بستگی به دادگاه دارد که میزان حبس و مجازات را به چه حدی تعیین کند.
وبلاگتون برای انجام کارهای تحقیقاتی عالیه