ماهیت برائت ذمه ( بری الذمه شدن متعهد)و آثارآن در نظام حقوقی ایران
– تعریف بری شدن الذمه:
الف- کسی که ذمه او خالی از تعهد نسبت به تکلیف یا تعهدی بوده یا بشود(ماده ۴۸۳ – ۵۰۱ آئین دادرسی کیفری1392)
ب- کسی که دینی به عهده داشته و به جهتی از جهات از دین خود خلاص شده از تاریخ خلاصی از دین، او را بری الذمه گویند. در مقابل مشغول الذمه استعمال شده است.
– برائت ذمه مدیون:
ابراء سبب سقوط تعهد و آزادی ذمه مدیون در برابر داین میشود و پس از وقوع آن بر خلاف موارد معمولی در عقد هبه، طلبکار نمیتواند از ابراء رجوع کرده و طلب خود را درخواست کند، مگر آن که ابراء مشروط به شرطی شده باشد که با فرض اعتبار در صورت خلف داین حق رجوع خواهد داشت. مطابق ماده 291 قانون مدنی، ابراء ذمه میت از دین نیز صحیح بوده و سبب سقوط تعهد وی میشود. زیرا هر چند که میت از جهت حقوقی فاقد شخصیت است اما از جهت معنوی و بر اساس اعتقادات جامعه ما بر بقای روح، مسئولیت اخروی دارای شخصیت بوده و به اعتبار این شخصیت، تعهد برای او قابل تصور است.
– ابراء مشروط و معلق:
ابراء ذاتا ایقاع است و منحصرا به اراده طلبکار محقق میشود و اراده بدهکار نقشی در آن ندارد.
تحقق و اعتبار شرط مندرج ضمن یک عمل حقوقی منوط به دخالت و تاثیر اراده مشروطعلیه به صورت قبول، در تحقق خود عمل حقوقی است که در مورد ابراء این دخالت منتفی است؛ زیرا شرط، وجود حقوقی مستقلی ندارد تا مستقلا مورد انشا قرار گیرد بلکه انشای آن به تبع انشای عمل حقوقی که شرط بدان ضمیمه بوده، امکانپذیر است.
بنابراین اراده مدیون مشروطعلیه که در وقوع خود ابراء نقشی ندارد، هیچ تاثیری در پیدایش شرط آن که یک تعهد فرعی و وابسته است، ندارد.
– اثر ابراء:
اثر اصلی ابراء سقوط حق دینی (طلب) و برائت ذمه مدیون است و نوعی تاییدیه یا در حکم پرداخت است. بنابراین هرگاه طلبکار یکی از مسئولان تضمین پرداخت دین را ابراء کند، حق ندارد به مدیون اصلی یا دیگر مسئولان رجوع کند. زیرا آنان نیز بری میشوند.اما طلبکار میتواند حق خود را به صورت مقید و نسبت به سهم یکی از مسئولان تضامنی ابراء کند و حق رجوع خود به دیگران را از دست بدهد.
ابراء ایقاع است و بدون موافقت مدیون و حتی با رد او تحقق پبدا میکند.حقوقدانان نیز برآنند که ابراء مجانی است و چنانچه عوض در مقابل قرار داده شود، ابراء باطل میشود. به نظر میرسد که میتوان بر مدیون ضمن آن شرط عوض کرد که از این نظر احتیاج به قبول پیدا میکند و ابراء حقیقت خود را از دست نمیدهد.
نباید تصور شود که شرط عوض خلاف مقتضای ابراء است، زیرا ابراء اسقاط حق است و با شرط عوض نیز اسقاط حق محقق میشود اما هرگاه عوض مستقیما در مقابل ابراء قرار میگیرد تبدیل تعهد است و دیگر ابراء محسوب نمیشود بلکه تبدیل به تعهد میشود.
– شرط صحت ابراء:
شرط صحت ابراء وجود دین سابق است و نمیتوان کسی را به دینی که بعدا از جهتی به جهات به او مدیون میشود، ابراء کرد، زیرا ابراء اسقاط ما فی الذمه است و دین ثابت، خواه مستقر باشد و خواه متزلزل، در ذمه مدیون است و میتوان آن را ساقط کرد.اما دینی که پیدایش نیافته است، ولو آن که سبب پیدایش آن حاصل شده باشد، قابل اسقاط نیست.
بنابراین بعد از عقد جعاله و قبل از آنکه مال به جاعل تسلیم شود، عامل نمیتواند او را از حق الجعاله ابراء کند. دینی میتواند مورد ابراء واقع شود که متعلق حق غیر قرار نگرفته باشد.
بدین جهت دینی که مورد بازداشت اجرایی یا تامین مدعیبه قرار گرفته باشد، نمیتوان ابراء کرد، زیرا حق دائن پس از بازداشت مطلق نیست و نمیتواند موضوع ابراء قرار گیرد.بنابراین چنین دینی را دائن نمیتواند اسقاط کند، مگر با اجازه شخص ثالثی که مال به نفع او بازداشت شده است. دائن (طلبکار) در اثر ابراء در حقوق مالی خود تصرف میکند؛ بنابراین هر گاه متعهدله محجور باشد، ابراء او صحیح نخواهد بود، زیرا تصرفات او به دلیل فقدان اهلیت باطل و در برخی موارد غیر نافذ است. قابل ذکر است که ابراء به هر لفظ و عملی که دلالت بر صرف نظر کردن از حق کند، محقق میشود.
نکته: رد سند به مدیون میتواند حاکی از ابراء دین باشد زیرا سندی که میتواند دلیل بر اثبات دعوی در دادگاه باشد، از طرف دائن به مدیون رد نمیشود، مگر آن که دین مذکور ساقط شده باشد. به همین دلیل، به صرف احتمال آن که ممکن است دائن به اعتماد مدیون، سند را به او رد کرده باشد، نمیتوان از اماره قضایی صرفنظر کرد، مگر آنکه دائن ثابت کند که سند را از او به سرقت بردهاند یا با اعمال زور اخذ شده یا در دادن سند به مدیون منظور خاصی وجود داشته و قصد ابراء نداشته است.
نظرات