ماهیت عقد معین و انواع آن در نظام حقوقی ایران
– تعریف عقد معین:
در تعریف عقد معین ، می توان گفت که؛ عقدی است که در قانون برای آن عنوان مشخصی درنظر گرفته شده است . علت هم این است که این دسته از عقود در جامعه بسیار استفاده می شوند و پر کاربرد هستند ، از این رو قانوگذار با در نظرگرفتن عنوان مشخصی برای آنها در قانون و بیان قواعد و مقررات مربوط به آنها از بی نظمی در این عقود می کاهد . آشنایی با عقود و قراردادهای معین این امکان را به افراد میدهد که با تشخیص ضرورت و با انتخاب عقد مناسب روابط قراردادی خود را تعریف و انتخاب نمایند.اولین و مهم ترین قسمت ایجاد یک رابطه حقوقی مذاکرات مقدماتی است که پس از آن افراد طبیعتا اقدام به انتخاب و تنظیم قرارداد مناسب می نمایند.
– دسته بندی عقود معین در قانون مدنی:
برابر ماده ۱۸۴ قانون مدنی عقود عبارتند از:
۱- عقد لازم: برابر با ماده ۱۸۵ قانون مدنی که عقد لازم را اینگونه تعریف کرده است که؛عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله، حق فسخ (برهم زدن) آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. مانند عقد بیع واجاره.
۲- عقدجایز: برابر با ماده ۱۸۶ قانون مدنی که عقد جایز را اینگونه تعریف کرده است که ؛عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد آن را فسخ کند.مانند عقد وکالت و ودیعه
۳-عقدخیاری: عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آن ها یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ باشد. (ماده ۱۸۸ قانون مدنی)
خیار در لغت به معنای اختیار است. عقد خیاری از اقسام عقد لازم است.
۴- عقد منجز و معلق : عقد منجّز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء، موقوف به امر دیگری نباشد و الّا معلّق خواهد بود. (ماده ۱۸۹قانون مدنی)در عقد منجز، اثر عقد، موقوف به امر دیگری نیست، بلکه به محض انشاء، آثار عقد بر آن مترتب خواهد شد.عقد معلق آن است که با توافق اراده ی طرفین، قرارداد منعقد می گردد، اما اثر آن موقوف به امر دیگری است و تا آن امر واقع نشود، اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثال این خانه را به تو می فروشم مشروط بر اینکه با من ازدواج کنی.صحت عقد معلق در فقه اسلامی محل اختلاف است اما در حقوق ایران توسط قانون، علمای حقوق و رویه قضایی پذیرفته شده در حقوق فرانسه نیز با اصطلاح تعهد مشروط پذیرفته شده.عقد معلق از زمان اجرای شرط موثر است اما طرفین می توانند شرط کنند که به گذشته نیز تاثیر داشته باشد.
– اقسام عقود معین :
عقد و قراداد به اعتبار وجود یا عدم وجود عوض به عقود معوض و غیر معوض (عقود مجانی) تقسیم می شود. عقود معوض مثل بیع، اجاره، معاوضه و عقود غیر معوض، مثل صلح، هبه ، ودیعه، عاریه، وکالت، البته می توان در عقود مجانی هم شرط پرداخت عوض را هم درج کرد. ولی ضرورت ندارد که عوض تناسبی با معوض داشته باشد و به اصطلاح ویژگی عوض از شرایط صحت یا اقتضاء ذات این معاملات نیست. در عقود معوض تناسب بین عوضین و لزوم وجود آن ضرورت دارد.
- عقد معوض:عقدی است که بر حسب طبیعت خود، دارای دو مورد ( موضوع ) می باشد. هر یک از طرفین در برابر مالی که می دهد یا تعهدی که بر عهده می گیرد، مال یا تعهد دیگری را برای خود تحصیل می کند.
- عقد ( غیر معوض ) مجانی عقدی است که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر متعهد به امری می شوند یا مالی را مجانا به دیگر تملیک می کنند، بدون اینکه برای شخص یا اشخاص اخیر التزامی ایجاد شود.
– تفاوتهای عقد معوض و مجانی :
برای روشن تر شدن دو مفهوم عقد معوض و مجانی می توان به تفاوت های آنها اشاره کرد:
- قابلیت تجاری عقود معوض:
به این معنا که در عقود معوض هر یک از طرفین به فکر کسب سود بیشتر است.اثرگذاری اشتباه در شخصیت طرف معامله در صحت و درستی عقد مجانی
اشتباه در شخص طرف معامله به صحت معامله خللی وارد نمی آورد مگر در مواردی که شخصیت طرف علت عمده عقد باشد. در عقود مجانی است که اشتباه در طرف عقد به صحت عقد خلل وارد می آورد و موجب بطلان آن می شود.اعمال برخی محدودیت ها از سوی قانونگذار بنا به مصالح و منافع خانواده در عقود مجانی. مانند: عدم نفوذ وصیت تملیکی زاید بر ثلث. بر این اساس: وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند، فقط نسبت به سهم او نافذ است.
- وجود حق حبس در عقود معوض:
برای مثال در عقد بیع هر یک از بایع و مشتری حق دارد از تسلیم مبیع یا ثمن خودداری کند تا طرف دیگر حاضر به تسلیم شود مگر اینکه مبیع یا ثمن موجل باشد. در این صورت هر یک از مبیع یا ثمن که حال باشد باید تسلیم شود.
- وجود خیار غبن در عقود معوض:
غبن به معنی به هم خوردن تعادل ارزش عوضین به نحو فاحش است. این به هم خوردن تعادل ارزش عوضین که موجب می شود مغبون معامله را فسخ نماید، تنها در عقود معوض مصداق پیدا می کند.
نکته: تفاوت ارزش دو عوض در عقود معوض، مانع از معوض شناختن عقد نیست، مگر آنکه عوض چنان ناچیز و کم بها باشد که عرف آن را نادیده گرفته و گمان صوری بودن عقد معوض ایجاد شود. مانند فروش یک ملک به یک شاخه نبات.
- وضع مالیات بیشتر در عقود مجانی
- اطلاع از شرایط صحت عقود و معاملات
– مهم ترین عقود معین:
الف – عقد بیع (خرید و فروش):
بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.( ماده338 قانون مدنی)مبیع در عقد بیع یک عین است نه منفعت یک مال و نه یک حق.عوض مقرر شده در بیع ضرورتی ندارد که پول باشد این عوض می تواند کالا یا خدمات باشد.پس همانگونه که در تعریف عقود معوض گفته شد، در عقد بیع مانند سایر عقود معوض، دو عوض وجود دارد و هر یک از فروشنده و مشتری، مالی به یکدیگر تملیک می کنند.
ب – عقد اجاره (تملیک منافع):اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود. در برابر موجر متعهد است مال الاجاره بپردازد.در عقد اجاره نیز مانند سایر عقود معوض دو عوض وجود دارد یکی منافع عین مستاجره و دیگری مال الاجاره و اینطور نیست که موجر به ضورت مجانی منافع عین مستاجره را دراختیار موجر قرار دهد بلکه این منافع در قبال مال الاجاره ای که از سوی مستاجر پرداخت می شود، به او واگذار می گردد.
پ – عقد مزارعه(فروش زراعت): مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معین به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند.بنابراین مزارعه عقدی است معوض که در آن منافع زمین یا حق انتفاع از آن با حصه مشاعی از زرع، مبادله می شود.
ت – عقد مضاربه: مضاربه عقدی است که به موجب آن احد متعاملین ( مالک ) سرمایه می دهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.در عقد مضاربه نیز به عنوان یک عقد معوض سرمایه مالک در برابر کار مضارب قرار می گیرد.
ث – عقد جعاله : که عقد جعاله دو نوع است:
1- جعاله خاص: در این نوع جعاله شخص ( جاعل ) ملتزم می شود در صورتی که شخصی معین عملی را که او خواسته است انجام دهد، اجرتی معلوم به عامل بدهد.
2- جعاله عام: در این نوع جعاله شخص ملتزم می شود در صورتی که هر کس عملی را که او خواسته است انجام دهد، اجرتی معلوم به نخستین کسی که این کار را انجام دهد و نتیجه را تسلیم نماید، بپردازد.جعاله نیز عقدی معوض است زیرا عامل وقتی مستحق جعل ( اجرت عمل ) می گردد که متعلق جعاله را تسلیم کرده یا انجام داده باشد.برای مثال اگر اجرت برای تسلیم مال گم شده باشد،با تسلیم کالا جاعل ملتزم می گردد اما در جایی که نتیجه مورد نظر انجام کاری باشد، پایان کار تاریخ استحقاق است.
ج – عقد شرکت :شرکت عقدی است که به موجب آن دو یا چند شخص به منظور تصرف مشترک و تقسیم سود و زیان و گاه مقاصد دیگر، حقوق خود را در میان می نهند تا به جای آن، مالک سهمی مشاع از این مجموعه شوند.شرکت عقدی معوض است زیرا آورده مفروز ( سهم جداگانه هر فرد ) هر یک از شرکاء، با مالکیت مشاع ( ماکیت اشتراکی افراد ) همه اموال مبادله می شود.
چ – عقد قرض :
قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل، قیمت یوم الرد را بدهد.بنابراین قرض عقدی معوض است که براساس آن قرض گیرنده در قبال مالکیتی که به دست آورده ملتزم می گردد مثل و بدل آنچه را که گرفته است، پس دهد.
ح – عقد وکالت :
وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود قرار می دهد.وکالت ممکن است مجانی ( غیر معوض ) باشد یا با اجرت ( معوض )
خ – عقد ضمانت :
ضمان عقدی است که به موجب آن شخصی، در برابر طلبکار و با موافقت او، دین دیگری را بر عهده می گیرد و انتقال آن را به ذمه خویش می پذیرد.از اینکه در عقد ضمان، طلبکار در برابر ضامن تعهد به امری نمی کند، نباید چنین نتیجه گرفت که ضمان عقدی مجانی است. در عقد ضمان، ضامن به رایگان در برابر طلبکار تعهد به تادیه دین می کند و در مقابل آن چیزی نمی گیرد. آنچه در این عقد برابر تعهد ضامن قرار می گیرد و باعث معوض شدن این عقد میش ود، به سود مدیون اصلی است که برائت می یابد.
د – عقد حواله :
حواله عقدی است که به موجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد.حواله نیز از عقود معوض است.
ذ – عقد صلح: که عقد صلح به دو دسته قابل تقسیم است:
1- صلح بر دعوی : صلح گاهی برای رفع اختلافات موجود یا برای جلوگیری از تنازع احتمالی آینده صورت می گیرد.مانند آنکه کسی ملکی را از دیگری خریداری می کند و کلیه حقوق فرضی و احتمالی و فرضی خود را از هر جهت نسبت به مورد معامله به یک سیر نبات صلح می کند.
2-صلح بدوی ابتدایی : صلح گاهی به جای یکی از عقود معاملاتی به کار می رود.صلح در مقام معاملات هر چند نتیجه معامله ای را که به جای آن واقع شده است می دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد.بنابراین برای مثال اگر صلح عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود، بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری باشد.
عقد صلح ممکن است معوض باشد یا غیر معوض :در صورت معوض بودن عقد صلح، وجوهی را که متصالح به مصالح پرداخت می کند را « وجه المصالحه » می نامند.
نکته : حتی در صلح معوض، برابری و تعادل ارزش دو عوض در آن شرط نیست و صلحی را که با عوض نابرابر و ناچیز انجام می شود، صلح محاباتی می نامند.
ر – عقد رهن :رهن عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به طلبکارش می دهد و در اثر این وثیقه طلبکار بر مال معینی از اموال بدهکار حق عینی می یابد.رهن نیز عقدی معوض است.
نظرات